جدول جو
جدول جو

معنی غریب حسن - جستجوی لغت در جدول جو

غریب حسن
دارای جمال و زیبایی شگفت آور
تصویری از غریب حسن
تصویر غریب حسن
فرهنگ فارسی عمید
غریب حسن
(غَ حُ)
آنکه دارای جمال و زیبایی شگفت آور است:
شهری غریب دشمن ویاری غریب حسن
آنجا چه جای غمزدگان قلندر است.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
غریب حسن
(غَ)
دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه شهرستان ارومیه که در 11/5هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و یک هزار و پانصدگزی خاور شوسۀ ارومیه به مهاباد واقع است. زمین آن جلگه و هوای آن معتدل وسالم است و 66 تن سکنه دارد که مذهب آنان تشیع و زبان ایشان ترکی است، آب این ده از باراندوزچای تأمین می شود و محصول آنجا غلات، چغندر، توتون و انگور است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
غریب حسن
شگفت زیبا آنکه دارای زیبایی شگفت آور است
تصویری از غریب حسن
تصویر غریب حسن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ کَ دَ)
غریب گردیدن. غرابت. (تاج المصادر بیهقی). اغتراب. رجوع به معانی غریب شود
لغت نامه دهخدا
(عَ رَ)
دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 24 هزارگزی جنوب خاوری شوشتر کنار راه تابستانی شوشتر به بند قیر کنار شمال خاوری رود شطیط، واقع در دشت و گرمسیر است. 1200 تن سکنه دارد. آب آن از رود شطیط تأمین میشود. محصولات آن غلات و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غریب شدن
تصویر غریب شدن
غریب گردیدن غربت گزیدن اغتراب
فرهنگ لغت هوشیار
ریز مقام و تکه ای سازی مربوط به لـله وا که به معنی حالت تنهایی
فرهنگ گویش مازندرانی